!!!believe
مطمئن باش راحت تر از اون چیزی که فکر می کنی از همه چیز میگذرم ، از همه چیز . حتی از حرفهای بی ربط و مزخرف و توجیه
Once upon a time, there was a tavern
Where we used to raise a glass or two
Remember how we laughed away the hours,
Think of all the great things we would do
Those were the days, my friend
We thought they'd never end
We'd sing and dance forever and a day
We'd live the life we'd choose
We'd fight and never lose
For we were young and sure to have our way
Then, the busy years went rushing by us
We lost our starry notions on the way
If, by chance, I'd see you in the tavern,
We'd smile at one another and we'd say
Those were the days, my friend
We thought they'd never end
We'd sing and dance forever and a day
We'd live the life we'd choose
We'd fight and never lose
Those were the days, oh yes, those were the days
Just tonight, I stood before the tavern
Nothing seemed the way it used to be
In the glass, I saw a strange reflection
Was that lonely woman really me?
Those were the days, my friend
We thought they'd never end
We'd sing and dance forever and a day
We'd live the life we'd choose
We'd fight and never lose
Those were the days, oh yes, those were the days
Through the door, there came familiar laughter
I saw your face and heard you call my name
Oh, my friend, we're older but no wiser
For in our hearts, the dreams are still the same
Those were the days, my friend
We thought they'd never end
We'd sing and dance forever and a day
We'd live the life we'd choose
We'd fight and never lose
Those were the days, oh yes, those were the days
ناگهان چقدر زود دیر می شود
تا نگاه میکنی ، وقت رفتن تو ناگزیر می شود
ببین!
آسمان ابری است، باران می آید
بمان!
لااقل باران را بهانه کن
بمان!
مبایلم رو گذاشتم جلوم هی آنلاک میکنم هی لاک میکنم ،عکس سکرین سیور روِ نگاه می کنم ، سیاه میشه ، دوباره آنلاک میکنم ، لاک میکنم منتظر میشم عکسه بیاد و محو شه و سیاه شه و اگین
لاک ، آنلاک ، لاک ، آنلاک ...
همه واژه ها ، حرفا ، نگاه ها ، آدم ها ، خیال ها ، رویا ها ، ... تو مغزم رژه می رن
تعهد ، خیانت ، اعتماد، اعتماد ، ثبات ، انسانیت ، اخلاقیات ، دروغ ، گناه ، معصوم ، پاک ، رها ، انسان ، ...
تو راست میگی همه 2 راهی ها مزخرفن ، چرتن ، این یکی واقعا تخمیه .
خوشبختی!!!!
فقط 2 ماه ، فقط 2 ماه . این 2 ماه همه یقین هام رو شک میکنه
همین 2 ماه باعث میشه بین 2 راهیه حسرت و عذاب وجدان مجبور بشم یکی رو انتخاب کنم . اگه انتخاب کنم البته.
لاک ، آنلاک ، لاک ، آنلاک ...
کم کم دارم دیوانه میشم
میخوام داد بزنم ، دارم خفه میشم ، له می شم ، گیر کردم ، اشک میریزم برای خودم . برای خوشبختی ای که دیگه هرگز معنی پیدا نمیکنه برام .
خیانت
اعتماد
اعتماد
...
مثل آدمای مست !
مثل آدمای دیوونه !
شیون ! ناله !
هنوز هم می تونی ! هنوز هم می تونیییییییییییییییییی لعنتی !
من ؟! تو خودت هم منو یه چینین آدمی نمیبینی و نمیشناسی.
نشد ! تمام تلاشم رو کردم برای پاک کردنت ولی نشد ! نفهمیدم کی شروع شد و چی شد که شروع شد فقط میدونم که وقتی خواستم پاکت کنم نتونستم ! جنست چیه ؟
رفتم ! رامو عوض کردم و رفتم پی کارم ! داستان عاشقانه میتونم بنویسم ؟؟؟ عاشق به کی میگن ؟ تو به چی میگی عاشق ؟؟! نمیتونم بنویسم ! از راهی که میرم راضیم – خوشبختم – عاشقم – مثبتم - راست میگی ! قبل از اینکه له شم خودمو جمع و جور کردم ! سرپام !
یه کسی یه روزی گفت تو میگی دایره دوست داشتن ! می گی هممون توی دایره دوست داشتنیم – من یکی رو دوست دارم که اون یکی دیگه رو که اون یکی دیگه یکی دیگه رو .... نگفتم ولی خواستم بپرسم من کجای دایره بودم ؟؟!
به قول تو همه اینا رو هم رو هم که میاد میشه زندگی - به قول بابام هم اینا قسمته - سرنوشته ! جزیی از زندگی منه - با همه تعهدم - با اینکه اصلا نمیخوام اذیتت کنم - ولی حق دارم بعضی وقتا براش مراسم عزاداری بگیرم ؟؟ ها ؟
می دونی - مدت هاست باهام همراهی - یا خودت یا فکرت ! بزرگت کردم ! نه تحمل ناراحتیتو دارم نه حتی تحمل شاد نبودنتو ! میبینی ؟؟! می فهمی ؟!
شاید نباید اینا رو بخونی – شاید درست نباشه که من بگم و تو هم بشنوی ولی دلم میخواد بگم - دلم میخواد تو بشنوی !
حسرت پرواز رو بشنو !