.

.

اصرار نکن چشمام رو باز نمی کنم . امکان نداره چشمام رو باز کنم .

 

 بگو بگو دارم گوش می کنم.

 

تو حرف می زنی و من رویاها رو دنبال میکنم . تو شعر می خونی و  من خیال پردازی می کنم . تو شعر می گی و من به ذهن کودکانم فکر می کنم .

 

من ساکتم و تو داری زندگیت رو می گی و خیال ترسیم می کنی و من سکوت می کنم و تو نمیتونی حتی لبخند رو تو چشمام ببینی .

 

میگی مستی ؟ تأییدت میکنم چون نمی خوام بفهمی از همیشه هوشیارترم .

 

بگو بگو من دارم میشنوم .

 

آره شطرنج بازی می کنیم . می گی ولی سوسک میشی ها ! می خندم و بلوف می زنم که عمرآ ، خودت سوسکی .

عاشق جنگیم . مبارزه

 

سیگار می کشی و شعر می گی ، همراهیت می کنم ،سیگار می کشم و  برات خیام می خونم :

 

" تا کی غم آن خورم که دارم یا نه                                 وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

 پر کن قدح باده که معلومم نیست                                  کاین  دم  که  فرو  برم  برارم یا نه"

 

مدام تکرار می کنی صدات شبیه فروغ ِ و من برات فروغ می خونم و باز چشمهام میخندن .

 

بگو دارم گوش می کنم

 

آره به سکس موقع شعر گفتن فکر می کنم و به سیگار کشیدن موقع سکس. به تو فکر می کنم و اینهمه رویای کودکانه . به این همه احساس کودکی.

 

             کاش اینجا بودی بی هیچ ملاحظه ای . اون هم فقط برای بازی کردن با موهات . همین !

 

 اصرار نکن چشمام رو باز نمی کنم ، چشمام رو بسته نگه می دارم و تو رویاهام غرق می شم تا برگردی .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد