.

.

 

عزیز ـ بومی - ای هم قبیله .....

 

 

اینم یه سورپریز دیگه برای تو که از سر کار برگشتی و برای تو که از امتحان بسیار پر استرسDATA برگشتی ! (میدونم که خیلی سخت بود. اگه close book بود یه چیزی ولی حالا که open book  بوده خوب معلومه که امتحان  پر اضطرابی رو پشت سر گذاشتی!!!)

دیروز اولین امتحانِ آخرین ترم تحصیلم رو دادم.که البته خیلی هم خوب بود واز صبحش کلی به من خوش گذشت،پیاده روی صبح تو برف جلوی زندان اوین، پیانو زدن ، تبلیغ های خوشگل دیدن، جیغ زدنای تو ماشین،شصتاد دور یه کتاب فسقلی رو خوندن و آخرشم برخورد با یه استاد سوپر عالی که اصلا براش مهم نیست که تو 1 جلسه بیشتر سر کلاسش نرفتی، اصلا براش مهم نیست که حتی نیومدی امتحان شفاهی بدی و بی نهایت عالی بات برخورد میکنه و یه امتحان عالی تر میگیره.

من هنوز هم مثل یک کودک از دادن یه امتحان خوب حتی اگه قرآن باشه ،خوشحال میشم.

 

تا 2 هفته دیگه من دیگه در هیچ کلاسی تو این دانشگاه شرکت نمیکنم، دیگه دانشجوی این دانشگاه نیستم . دیگه نه کلاسی رو دودر میکنم ونه واحد محوطه پاس میکنم و نه پاکینگ، نه کله سحر سر اتوبان همت وای میستم و کل راه به وروره جادوی عزیزم گوش میدم، نه 23 ناهار ساندویچ سبزیجات می خورم و نه شب تا صبحی برای امتحانی بیدار میمونم و خاطره تعریف میکنم.

 برای منم بی نهایت سخته بی نهایت. الانم که نوشته هاتون رو خوندم قابلیت اینو دارم که بشینم های های گریه کنم.

قول بدین بدون من سینما نرین. کرج نرین.قول بدین کلاساتون رو یا 5 بعد از ظهر به بعد بگیرین یا 5 شنبه ها، که من بتونم  باتون بیام سر کلاساتون و باهم دودرشون کنیم.

یادتون باشه قول دادینا ! یادتون نره .

 

 

من گفتم آدم ثبات داشته باشه خوبه آیا ؟؟ من گه خوردم !!!! دیروز و پریروز دراز به دراز ولو شدم جلو Tv و چندین عدد فیلم خوشحال دیدم و بعدشم به این نتیجه رسیدم که گور ـ بابا تحصیلات - نمیخوام - نمیخونم . با یه تصمیم قطعی خوابیدم ولی صبح ساعت ۷ خودمو از تخت پرت کردم پایین و رفتم رو کتاب ! راجع به شیوه های همت کردن سوال کرده بودم - کسی جوابمو نداد ؟؟

مازوخیسمه !!!!

یه جا خوندم که یه آقای محترمی دوستی خودش رو به مزایده گذاشته ! یعنی اینکه یه آدم درگیری مثل من و تو  - توی مزایده شرکت میکنه و برنده میشه و با ایشون قرار داد میبنده که در قبال پولی که میده - ایشون براش mail و نامه های صمیمانه بفرسته و هی بهش زنگ بزنه و .... تا یه وقت احساس تنهایی نکنه !!!! البته اون آقای محترم هم در قبال ـ پول ـ بیشتر - بیشتر مایه میذاره.

خیلی بده که آدم نتونه یه کاریو بدون ـ اینکه بهش بگن بکنه ! خیلی بده که همیشه همه چیو باید تذکر داد بلکم طرف یادش بیفته ! ایییییی !!!! خیلی بده که آدم همیشه منتظر باشه یه کاری رو که دوست داره بکنه - ازش بخوان - و بعد انجام بده و بعدشم بگه من که نمیخواستم - تو گفتی.این اوج ـ ضعف ـ نفس ـ .

فکر نبودن تو و تو و دوست ـ ورزشکارمون تو Uni خوشگلمون اعصابمو میریزه به هم !

نکن ! نرو ! نمیخوام بری !  نمیخوام بری - نمیخوام تموم شه ! من هنوز یه عالمه حرص دارم برا کلاسای ریز پردازنده - برا کلاسای الکترونیکی - برای جزوه های پر از نوشته های هجو سر ـ کلاسامون ! برای پارکینگ نوردی ها و چشم چرونی هامون - برا ناهارای پر از ماجرای ۲۳ -  برای فک زدنای پر بارمون توی بسج ...... ! تو امتحان میدی و من هی غصه دار تر میشم.میدونستی ؟؟ میدونستی سختمه بدون تو ؟؟

هجویاتی در بامداد روز امتحان

این هم آپدیت ، فقط به خاطر هیجان صبحگاهی شما و شما !

 

دقیقآ بنا بر توصیه ای که طی یک فقره SMS  از طرف دوست ظاهرآ خونسردمون برای بنده ارسال شد که در زیر لغت به لغت نقل شده :

 

"Film e MAX ham vaghean filme por bari ast . Be hat hal to ba oonhame darshaye sakht , ehtiaj dashti ruhiat shad she ! "

 

رفتم و فیلم MAX  رو دیدم و در انتها هم نتیجه گیری اخلاقی که  به کمک دوست هنرمندم به اون رسیدیم این بود که  مردم دچارٍ گرفتگی قر در کمر می باشند .

 

 

حالا هی شما منو به خاطر درسام مسخره کنین . خبر ندارین (باور هم نمی کنین )چقدر سختن !

همکنون که این post  رو تایپ میکنم در حال خواندن تفسیر سوره لقمان می باشم که بسی خوانش آن سخت می باشد و احتیاج به همتی عظیم دارد که در من یافت نمی شود .

و البته یکی از دوستان فرمودند : " از دیدگاه دانشجویی، کتاب آقای محسن قرائتی، چندان مهمل تر از بقیه کتابهاتون نیس  برین مطالعه کنین خواهر من!"

بنا بر این چون هیچ کلام هجو دیگه ای در این ساعت از بامداد به مغزم نمیرسه میرم که به مطالعاتم بپردازم .

 

 


ممنونم به نظرت به اندازه کافی مستقیم هست؟ راستش مستقیم تر از این بلد نیستم منظورم رو بیان کنم .

من که صبرم زیاده

ولی طاقت دیدن چشمای خندونت رو وقتی بارونی میشه ندارم.

من طاقت دیدن چشمای معصوم تورو وقتی پر از درده ندارم.

من طاقت دیدن چشمای گرم تو رو وقتی سرده ندارم.

من طاقت دیدن چشمای شیطون تورو وقتی آرومه ندارم.

... نپرس از چی گرفته !!!

 

نمیذارن ! نمیذارن یه شب مثل آدم سرمو بدارم زمین و بکپم ! ملت همه ..خل شدن - قاطی کردن - مریضن - روانشون شاده ! فحش دارم برای نثار کردن - یک عالمه.فکر میکردم تونستم همه خاطرات ـ گند و گه تاریخ ـ دوسال ـ گذشتم و بریزم تو جوب ولی مثل اینکه نتونستم ! با یه تقه کوچولو همه مزخرفات ـ زندگیمو کشیدن بیرون ! ای خلایق نر - تف تو اون ذات ـ پلید و مزخرفتون ( بلا نسبت ـ شما ) که هر گندی به زندگی مردم میزنین بعدشم میکشین کنار و همه چیو به یه جاتون حواله میدین !

 ندارم - به خدا نه تحمل غریبه دارم - نه تحمل شنیدن ـ ...شعر و حرف‌ـ مفت ! همون حسیو برام تداعی کرد که دو سال ـ پیش با هر شماره نا آشنا بهم دست میداد که واویلا - باز داره امتحانم میکنه !!!! برام خیلی سنگین تموم شد - خیلی ! فکر کردن بهش - حتی برای چند لحظه کوتاه هم به جنون میکشتم ! بعضی وقتا یه سری اتفاقایی میفته که یه حسیو از اون ته تها میکشه بیرون و میکوبتش جلو چشم ـ آدم.یه عالمه حرف دارم - یه عالمه درد دارم ! خستم از اینکه همه چیو قورت دادم.جا ندارم ! فحش دارم - برای همه کثافت کاریا - برای همه نا مردیا ! به چی فکر میکنید شما خلایق ـ نر ؟؟؟؟

دلم ته ـ بابایی میخواد.جیغ بکشم خالی میشم ؟؟؟ تیکه نباید بندازم ؟؟! دهنمو ببندمو و وانمود کنم که همه چی عادیه‌ ؟ نه نیست ! به خدا هیچی عادی نیست - به خدا درد میکنم !

 

یه نصف آدم کنارم دارم که آبیه ! آروم ! ولی حیف که اینقدر دیر نصیبم شد که با همه آرامشش نمیتونه دردامو آروم کنه ! فعلا تنها قسمت ـ خوشایند ـ داستانم حضورشه.