جنبه خود خواهی داره ! اینکه وقتی به یکی نیاز داری باهاش باشی خود خواهانست ! اینکه فقط وقتی که می خوای - باشی اوج پستیه !
من ! مامانم – خرید ! دوست درازمون به رنگ قرمز که قبلا گفتم چشممو می زنه.تو و چاق دوست داشتنی با 12 تا دندون و یه تی شرت زرد که رنگ مورد علاقمه.تو و موهای خیس و صورت پف کرده و لوازم آرایشت.دختر مهربونت و موهای فرش !!!!! دوست ظاهرا عاقلمون و سبز فسفری و لونه کبوترش - دوست گلبهیمون و جدول همشهری - آب طالبی و چیپس و ماست موسیر و تخته و جیگر فریز شده .مامان خانواده و شلوار جین تنگش و موهای جدیدش.دوست خیلی منطقیمون و اخلاق خوشش ! دوست ساده لوحمون و موهای سیخ شدش . پشت بوم و تخت و خیابون و قلیون . دوست ورزشکارمون به رنگ قرمز که قبلا گفتم چشممو میزنه .شام و دوغ و ژله !! اتل متل و شوخی شهرستانی و گل یا پوچ و البته گل مجلس : سوسک !!!! بستنی و فالوده و ...
همه اینا با هم یه شب خوب رو می کوبونه تو جمیع خاطرات ما !
تمام سعیمو کردم که از غریبگی درش بیارم ولی ....... انگار فاصلمون خیلی بیشتر از این حرفا شده ! بی خیال !
کافه ستاره رو دیدم .
درست وقتی ماه گرد گرد و زرد _ - یه میسد کال ( ! ) از تو رو می تونم به فال نیک بگیرم ! خوشحالم کردی که یادم بودی .
هی ! تو اصلا حواست به من نیست ! اینقدر به من بی توجهی کن تا بشینم زار بزنم !!!!! میشه دیگه نری سر کار ؟؟؟
پی نوشت :
آرومم و ساکت.
وقتی بپذیری واقعیت همینه که جلوی چشماته ، دیگه نه قضاوت میکنی و نه خوب و بدی جلوته و نه اصراری داری چیزی که نیست رو تظاهر کنی. حقیقت همینیه که هست.
اونوقته که صادقی ، اونوقته که هرچی نشون میدی واقعا همونیه که درونته.
آرومم
چی بنویسم؟ دارم از خوشحالی بال در می آرم.
حدود یک ماه پیش یه نفری اومد زنگ خونه ام رو زد و گفت خانم ِ فلانی ؟ گفتم بله . گفت یه پاکت ِ دارین ، بیاین تحویلش بگیرین .
رفتم پایین دیدم تو یه پاکت نامه 4 تا سی دی ِ ، روش هم اسم و آدرس من نوشته شده . گفتم این چیه ؟ گفت برای خانم فلانی از طرف موسسه فلان یا شایدم شرکت فلان (الان اسمش یادم نیست) . گفتم همچین جایی نمیشناسم . گفت به هر حال این سی دی ها رو برای شما فرستادن . منم گرفتمش و اومدم بالا . با خودم تنها چیزی که فکر کردم این بود که از این سی دی های تبلیغاتی شرکت هاست .برای همین گذاشتمش یه جایی که حتی الان یادم نمی یاد کجا.
بعد از یک ماه الان نمی دونم از کجا یهو رو به روم سبز شدن این 4 تا سی دی ، (نه این که داریم می یفتیم تو خط تبلیغات و سی دی مولتی مدیا!!! ) گفتم یه نگاهی بندازم ببینم این شرکت ِ تو این 4 تا سی دی اش چی زده .
اولی رو گذاشتم دیدم یه سی دی audio با 33 تا ترک ِ . یک کمیش رو گوش کردم و پیش خودم فکر کردم چه آهنگای خوبی رو انتخاب کردن برای تبلیغ احتمالا مال یه فیلمی ِ ولی خب یادم نیومد اون لحظه. گفتم برم بعدی رو نیگا کنم .اون هم باز audio بود ، اولین اهنگش که پخش شد دیدم اهنگ فیلم املی پولن ِ ، فکر کردم سلکشن ِ ، ترک های بعدی رو که رد کردم دیدم نه حقیقتا موزیک فیلم املی پولن ِ ، آدمایی که من رو میشناسن می دونن من چقدر عاشق این فیلم و آهنگشم . چند بار رفته بودم بخرمش ، یا من پول نداشتم ، یا سی دی اش تموم شده بود ، یا سی دی اش خش داشت ، خلاصه هر دفعه یه اتفاقی افتاده بود که نخریده بودمش . همین جور که از خوشحالی داشتم ذوق می کردم و داشتم برای دوس دخترم توضیح میدادم که این اهنگا از آسمون برام رسیده و من چقدر خوش بختم که سی دی تبلیغاتی یه شرکتی میشه موزیک فیلم املی پولن ، سی دی بعدی رو گذاشتم . حدس بزنین چی بود ! موزیک فیلم 21 گرم . دو یو بلیو؟ من که باورم نمی شد . یعنی چی؟ کی این سی دی ها رو فرستاده ؟ اشکم داشت از خوشحالی در میومد. سی دی اول رو دوباره گذاشتم ، این دفعه دیگه حقیقتا باورم نمی شد . موزیک فیلم requiem for a dream !!!! جرات نمی کنم سی دی چهارم رو بزارم . فعلا رو همین 33 تا ترک قفل کردم . دوست دخترم حدس نسبتا خوبی زد که کی میتونه برام این 4 تا سی دی رو فرستاده باشه ! ولی من باورم نمی شه .
الکل دیشب بیش تر آدم رو می بره فضا یا هیجان امشب؟
هر چند که میدونم اینجا رو نمی خونی ولی، آقای منتقد تو بی نظیری !
بین این همه غریبه تو به آشنا می مونی
حرفای تلخی که دارم من نگفته تو می دونی
من پر از حرفای تازه عاشق گفتن و گفتن
تو با درد من غریبه اما تشنه شنفتن
صدای ترد شکستن مثل گریه با صدامه
تلخی هق هق گریه طعم سرد خنده هامه
گرمی دست نوازشگر تو مرهم زخمای کهنه منه
تپش چشمه خون تو رگ من تشنه همیشه با تو بودنه
مل مل ابری دستات پر رحمت مثل بارون
ساکت نجیب چشمات پر غربت بیابون
واسه این تن برهنه ناز دست تو لباسه
حس گرم با تو بودن مثل رویا ناشناسه
مثل حس کردن و دیدن عاشق منظره هایی
دشمن ساده و پاک پرده پنجره هایی
گرمی دست نوازشگر تو مرهم زخمای کهنه منه
تپش چشمه خون تو رگ من تشنه همیشه با تو بودنه
زندگیم میگذره ! مشغول تماشا کردن گذشتنشم.نشستم کنار و خودم رو نگاه می کنم که چه جوری دارم دست و پا می زنم ! فقط و فقط می تونم برای خودم زار بزنم ! خونه داری ؟؟ بیکاری چی ؟ فیلم و عرق و عشق چی ؟ اینا رو بیخیال – حوصله چی ؟!
کرانه دنیا وابسته به وسعت نگاه ماست.
می دونم تا حالا هزار بار گوش دادیش ولی یه بار دیگه گوش کن ! من براش می میرم.
براش استرس دارم . براش نگرانم . سختشه – زیر فشاره !
چند شب پیش اینجا بود . فقط خودم بودم و خودش ! اون گفت و منم گفتم. برا خودم که نه – ولی برا اون بغض داشتم ! چشمای سیاهش پر اشک بود . صدای گرمش میلرزید ! غمگین بود و دردناک . وقتی یه دردی عمیق باشه – حتی تو دهه سوم هم می تونه بلرزونه . گفت درس می خونم چون این تنها کاریه که می تونم بکنم ! چون بهمون یاد ندادن که کار دیگه ای بکنیم !!! راست میگه – یاد که ندادن هیچ - حتی جلوش رو هم گرفتن !
اون چیزی که اون دیده رو من ندیدم – اون چیزی که اون کشیده رو من نکشیدم ! مثل یه سپر میمونه . جلوی منو پر کرده تا من فقط فشار ضربات رو احساس کنم . تازه تازه - چند ساله که میدونیم - میفهمیم که کجای کار ایراد داشته و واویلا ..... چقدر ایراد داشته ! چیزی کم ندارم . چیزی کم نداره ! از همه مراجعینش چیزی کم نداریم !
نمدونم جای چیو برام پر کرد ه. خودش گفت جای مادر ! ولی من براش گفتم که حسی که این کلمه تو من ایجاد می کنه خیلی متفاوت از حسیه که اون - تو من ایجاد می کنه ! راست گفتم - این کجا و اون کجا ! شما ها به چی می گین مادر ؟؟؟!!
شاید اگر نداشتمش - خودمم نبودم ! علاوه بر اینکه می پرستمش - زندگیم رو هم مدیونشم ! هیچ لحظه ای نبوده که جای خالیشو حس کنم . همیشه بود ه. همیشه بهترین بوده .
فردا صبح امتحان داره . نگرانشم . زحمتشو کشیده . براش دعا می کنم . شاید تنها کسی باشه که براش اینقدر دعا میکنم .
دوست دختر ، جزء پرایوسی آدم محسوب می شه خود به خود. حس خوبی دارم.
حس ِ ویکتیم بودن دارم . آخه " آی ام ا ویکتیم او سافت ور کانترفتینگ " (I am a victim of software counterfeiting)