برای عاشقی دیره
ولی باز دست تقدیره
تا دستامون نره بالا
جایی بارون نمی گیره
دلی که دادمش دستت
دیگه از زندگیش سیره
نیومد - وقتیم اومد
فقط گفت که داره می ره
نگی تا اونی که رفته
خودشم غرق _ تقصیره
فدای اون که تو خوابم
منو تحویل نمی گیره
نگفتم من خداحافظ
آخه قلبم هنوز گیره
بدون این قلب دیوونه
دیگه محتاج زنجیره
بمون این زخمو بدتر کن
عجیب محتاج شمشیره
بریزم اشکامو شاید
آخه این آخرین تیره
دوست خاصم تمامی حواسم رو به طور مخوفی به هم پیچونده ! دوست خاصم در آستانه 31 سالگی به ناگهان شخصیت قدیمش رو گذاشت تو یکی از چمدونای خونش و یه شخصیت جدید از تو یکی دیگه از چمدونای خونش کشید بیرون و کشید به خودش ! بدون اینکه بشورتش و اتوش کنه ! دوست خاصم از شخصیت قدیمش خسته شده بود - کلا آدمیه که تکرار رو تحمل نمیکنه .برای دوست خاصم 1 ماه و نیم صبر کردم تا شاید بفهمه این لباس جدیدش با اون رنگ قرمز جیگری مناسب اون نیست ولی الان دیگه خسته شدم ! قاعدتا با لباس جیگری جیغ دیگه نمیشه بنفش کمرنگ رو ست کرد - پس چاره ای نداره غیر از اینکه کلا دور بنفش کمرنگ رو خط بکشه و بره سراغ زرشکی و آجری !!!!
زرشکی هم که بعد از قرن ها بالاخره بهش توجه شده از فرط خوشحالی حسابی خودش رو گم کرده و همه حرکات ناشایستی که نباید بکنه رو می کنه !
خلاصه که این وسط من - نمیدونم به خاطر حسودی (!!!!!!) یا به خاطر این که اصلا نمیتونم قرمز جیگری رو تو تنش تحمل کنم یا به خاطر اینکه بنفش باهاش ست نمیشه یا ... - خیلی غمگینم ! خیلی ! دوست خاصم رو خیلی دوست داشتم.
دوست خاص تری دارم که وقتی اینا رو براش گفتم بهم گفت که رابطه هام بر اساس یه اعتماد کامل شکل می گیره و از همون اول یه رابطه nice دارم ! ولی این قضیه همیشه دو طرفه نیست به خاطر همین هم در قبال رابطه هام خیلی آسیب پذیرم ! دوست خاص ترم ساده و قشنگ گفت !
ته نوشت :
1- اخیرا خیلی کم می بینمت - خیلی کم با هم حرف می زنیم ! اخیرا دلم خیلی برات تنگه - اخیرا اینقدر دلم تنگه که همش می گم کاش از عمقش میشد زد و به ظاهرش اضافه کرد !
2- یه نمور ناراحتم کردی ! شاید تو نکردی – من شدم ! یعنی احتمال خیلی زیاد من حساس شدم.میگذره.الان بهترم - دلتنگ ترم - مهربون ترم چون تو تنها انیمیشن طول عمر منی !
3- شب ولنتاین خیلی رمانتیکی رو برات آرزو می کنم ! دلتنگت میشم هی - حتی وقتی سگم و تو اصلا دوسم نداری !
روزای خوبی رو نمی گذرونم !
فکر می کنم به خاطر انواع مدل فشارهای عصبی که بهم وارد شده – فوق العاده حساس شدم ! تقریبا از همه کس دلخور میشم - کاملا غمگینم ! همش هم غر دارم !!!
پدرم - مثل همیشه ( ! ) محکم پشتم رو خالی کرد و باعث شد که من نقطه آخر رو جلوی همه جملاتی که تو این 23 سال در زمینه حمایت هایی که ازم کرده نوشته بودم – بذارم و یقیین پیدا کنم که هیچوقت - هیچوقت - هیچوقت حامی خوبی برام نیست ! نه تنها حامی خوبی نیست بلکه اصلا حامی نیست ! حالا راحت تر می تونم با این موجود کنار بیام ! وقتی توقعی ازش نداشته باشم ...
خشمگینم به خاطر طرز فکر بیخودش ! از قدیم گفتن "کافر همه را به کیش خود پندارد !" واقعا فکر میکنه که چون خودش تو یه چنین شرایطی یه چنین حسی رو داشت - پس منم همینطورم ! کوچولو - راه درازه !!! من از این بادا نیستم که با این بچه بیدا نگرانی به خودم راه بدم !
دیشب خواب دیدم مرده ! این 4 یا 5 امین باریه که خواب میبینم مرده ! چاره ای نداشتم غیر از زار زدن ولی جالب اینجاست که این بار تو خواب به این نتیجه رسیدم که وقتی نیست - وقتی مرده - من چه جوری زندگی کنم ؟! تفسیر میکنم : فقط یه نفر هست که همیشه می تونم بهش تکیه کنم – فقط اونی که خوب می فهمه - با منه !
ولایت فوق العاده عالی بود - تنها چند روزی که تونستم کاملا آرامش داشته باشم.نه دغدغه کار و نه مشغله عاطفانه و نه تحمل کردن زحمات طولانیشون ! راجع به شوهر دختر داییم میگم - انسانی فرهیخته ! گفتم دور و ورم پر از موجودات خاصه ؟ این یکی از همه این خاص ها خاص تره ! مورچه ای خندان !
دوست خاصم هم شده دستگاه فشار ! بعضی وقتا خودم هم از حجم تحملم و صبرم می ترسم ! منتها مشکل اینجاست که پوسته درونی این صبر و تحمله یه کم سخت و دنودونه دندونست !
علاوه بر این که حساس و غر غرو و بدبین و بی حوصله و شکاک شدم - یه کمی هم حسود شدم ! شاید هم دچار بی توجهی شدم ! به هر حال الان - در حال حاضر مجموعه حس های مزخرف و خالص دنیا رو دارم ! شاید هم افسردگی گرفتم - چون در لحظه می تونم های های گریه کنم - یعنی همواره بغضمندم !
این بود update امشب من !!