.

.

 

وای ! یه عالمه سپاسگذاری دارم برا این دوست خیلی خونسردمون بابت اینکه یه هوار تا مرحمت فرو کرد ـ بهمون و مارو تو خودش لینکونده ! تو اگه میگی از این به بعد باید اون نوشته بالا رو بذاری گلابی - من خودم الان تو مایه های گلابیم ! والا ! من در عجبم که تو که این همه حرف از دنیای مجازی و خصوصیت میزنی - چرا حرمت این دنیای مجازی رو نگه نداشتی ؟ به هر حال آدمه دیگه - جور وا جور داره - یه سری ها یه سری قابلیت ها رو ندارن !!!

برام سواله که کلا چه چیزایی رو باید یادم بره و چه چیزایی رو باید یادم بمونه ! به چی باید فکر کنم و به چی نباید فکر کنم ؟ چه عکس العملی باید نشون بدم و چه عکس العملی نباید نشون بدم - اصلا باید عکس العمل نشون بدم یا نباید ؟ چی باید برام مهم باشه و چی نباید برام مهم باشه ؟ چی رو باید دوست داشته باشم و چی رو نباید دوست داشته باشم ؟ ......

مطمئنم که به زودی از اینجاها رد میشی.اگه نخواستم اینجا رو ببینی به خاطر این نبوده که چی نوشتم و چی گفتم - میدونی که غیر چیزی که تو فکرم باشه هیچی نمیگم و هیچ کاری نمیکنم - نگفتم چون نمیخواستم من بهت گفته باشم که ناراحتم کردی ! میخواستم ببینم خودت میدونی - میفهمی- میبینی ؟؟؟ این که بخونی که من چه فکری میکنم خیلی چیز ـ جالبی نیست - چون اگه از خودمم بپرسی هم بهت میگم ۰ مهم ( حداقل برای من ) این بود که ببینم تو چی میبینی ! که البته هیچ نتیجه ای نگرفتم چون تو کوچکترین تلاشی نکردی برای اینکه یه ذره از ناراحتی منو کم کنی ! حتی یه اپسیلون !! این که بعد ۲ ماه بگی تو اگه جای من بودیو ... توجیه خوبی نبود برام - چون توش فقط و فقط از خودت حرف زدی - انگار نه انگار که کسی هم بوده . این جوری گفتنت دقیقا اینو فکر رو واسم تداعی کرد که برات هیچ فرقی نمیکنه که کی و چی جلوته - اون کاریو میکنی که فقط خودت رو راضی کنه ! البته گله ای هم نیست - به هر حال این جزیی از تو ـ  که من این تو رو خیلی می پسند.. !

امروز به این فکر کردم که ممکنه ناراحتت کرده باشم - ولی بعد دیدم اینقدر ناراحتم کردی که این پیشش چیزی نیست ! من آدم احساساتی نیستم ولی یه سری چیزا برام خیلی مهمه - بهش فکر میکنم و اذیت میشم.مثلا این که یکی یهو و همین جوری به صرف این که حوصله نداره - بی خیالت بشه و بره پی کارش - دیگم پشت سرشو نگاه نکنه.کاری که تو کردی! این یعنی چی ؟ تو که اینهمه آدم حساسی هستی و این جور چیزا برات مهمه - چرا ؟ برا من فقط یه معنی داشت اونم این که این رابطه فقط دوستانمون رو نمیخوای ! ولی خب - جواب این سوال ـ منو بده که اگه نمیخواستی چرا شروع کردی ؟؟ 

من نه دروغ گفتم نه جایی رفتم ! تو هم دروغ گفتی - هم رفتی ! دوسم نداشتی رفتی !

بعضی وقتا لازمه که حرف بزنی - حرف نزدنت بدتر همه چیو خراب میکنه - البته این در شرایطی درسته که به نظرت چیزی باشه که خراب بشه یا نشه ! والا ! یحتمل اینجانب بد جور سر کار بودم - نه ؟

اینا همه گذشت.با خودم کنار اومدمو بعد دوباره اومدم سراغت.الان دیگه ناراحتم نمیکنی . دارم سعی میکنم بذارمت سر جای اولت . یه سری خاطره خوب دارم ازت که جلو چشمم نگهشون میدارم و یه سری خاطره بد دارم که بایگانیشون میکنم ! میشناسیم - میدونی میتونم به راحتی با همه مسائلم کنار بیام.با توام کنار اومدم. ولی کاش یه نیمچه حرکتی می کردی برای یه دوست ! من به یه کوچولو م راضیم !!!

 

             خوب دیروزی من در بگشا                که بگویم ز تو هم دل کندم ....

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
ملقب به عسل سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 08:43 ق.ظ http://30in.persianblog.com

ای خدا ! من چقد توضیح بدم که حرمت ِ دنیای مجازی و خصوصی بودنش با لینک دادن و ندادن ِ من "بود بود " نمیشه !! با آگاهی لینک دادن به اون کسایی که نباید ، بود بودش می کنه و آدمو مجبور می کنه اسمشو بذاره گلابی ... بعدشم اینکه ، خودتی !!! خداوکیلی قبول کن که حداقل تو از من خونسرد تری ! نیستی ؟!

ملقب به عسل سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 08:54 ق.ظ http://30in.persianblog.com

آدمها خیلی شبیه همدیگه اند ! احتمالاً در مرکز ِ قابلیت های هر انسانی ، یه سری قابلیت ِ مشترک و متداول تعریف شده ! ... قابلیت یه آدم احساساتی که یهو تصمیم میگیره با هر دلیل ِ ظاهرا مزخرفی بره پی کارش ، اسمش " نخواستن " نبوده و نیست ، اسمش "نتونستن" ِ با منطق ِ خودش ! ! !

[ بدون نام ] یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 10:27 ب.ظ

نه من حرف تو٬نه تو حرف من.....میدونی و میدونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد