والا من خیلی علاقه مندم به داشتن " تعهد اخلاقی " ولی شرایطش نیست ! اسمش چیه ؟ هرز پریدن ؟؟
کجایی م.. م... خانوم که ببینی گربه باز زده تو خط خطیای اخلاقیش.سخته والا ! چه جوری میشه یه آدمی باشه که تو یه عالمه از وقتت رو باهاش پر کنی ولی کلهم یه حرف قشنگ هم بهت نزنه ؟ من عادت ندارم ! از تیتانیم پر حرف جنجالی که بگذریم میرسیم به تو - که هر دومون قابلیت اینو داریم که از سر صبح تا ته صبح فک بزنیم و انواع مدل بحث های فلسفی رو به نتایج مثبت برسونیم - بحثایی که باباتم نتونسته به نتیجه برسونتشون ! از تو که بگذریم میرسیم به تو که اکثر اوقات حرف زیاد داریم برا زدن البته اگر سعی نکنیم حرفای همو نفهمیم ! از تو هم که بگذریم میرسیم به هیچکس ! تو این دور و وریای نزدیکم هیچوقت کسی نبوده که هیچی برا گفتن نداشته باشه - چمیدونم - یه جورایی نتونیم " تبادل افکار " کنیم - کسی که من هیچوقت نتونم راجع به چیزی غیر از هجویات باهاش صحبت کنم.ولی الان ...
جفتمون زر زدیم که این جور چیزایی که کم ـ رو میشه جاهای دیگه پر کرد - زر زدیم - من آدمش نیستم ! از عهده من بر نمیاد جای دیگه دنبال کمبودا بگردم.ارزشام له میشه.همین الانشم به اندازه کافی رو خودمو ارزشام را رفتم.هرز پریدن کار من نیست ! یه سری چیزا هست که نیازی ندارم کسی باشه و این جور چیزا رو دو دستی تقدیمم کنه ولی یه سری چیزا هم هست که برام حیاتیه - که در حال حاضر نیست که نیست که نیست و طرف اصلا و ابدا تواناییشو نداره که حتی بهشون فکر کنه ! باز باید برم سراغ قابلیتام و یه نمونه دیگه ازش استخراج کنم که به کارم بیاد و مشکلای شخمیم رو حل کنه.بلکم درگیریام با خودم کمتر شه.
راستی - به یه نتیجه حکیمانه هم جدیدا رسیدم : یه چیزی رو یا باید تمام و کمال خواست و به دست اورد یا اینکه کلا باید بیخیالش شد ! نصفه نیمه خواستن و داشتن و قانع بودن و ... این جور چیزا هم یه جور" خود گول مالیه " و آخرش هم به گا رفتنه.اشتباهه ! موافقی ؟
جل الخالق ! نمونه ی بارز ِ یه انسان ِ متعهد ِ اخلاقی رو در من می تونی ببینی !!!!! ( الان جمیعا می تونیم بزنیم زیر ِ خنده ) !!!! اون نتیجه ی حکیمانه رو هم من کاملا قبول دارم ولی خداوکیلی خیلی سخته که یا اینوری باشی یا اونوری ... تمام و کمال بدست اوردنه ، زحمت می خواد و زجر کشیدن ؛ بطور کامل بی خیال شدنه ، زحمت می خواد و زجر کشیدن !!!!!!!