.

.

یلدا بازی ( بتا ! )

 

۱- تو یه روز تعطیل بارونی ساعت 3:30  - به دنیا اومدم ! قاعدتا بعد از مدت ها برای خونواده یه تفریح و سرگرمی جدید پیدا شده بود به خصوص برای بابام که جزو آرزوهاش داشتن دختر های متعدده !

 

۲- بر خلاف ظاهر از دماغ فیل افتاده و مظلوم و دخترونم – کاملا خودمونی و شیطون و پسرونم ! نود درصد خصوصیات مشترک دختر ها رو ندارم ولی تا دلت بخواد خصوصیات پسرونه مشترک رو دارم ! با دختر ها خیلی کم کتار میام مگه با آدمای خاص -  ولی با تمامی پسر ها می تونم کنار بیام !!!!!

 

۳- همیشه از زندگیم راضیم و چیزی بیشتر نمی خوام به خاطر همین هم همیشه تو موقعیتم در جا می زنم که این موضوع حال خودمو به هم میزنه ! انعطاف پذیریم خیلی زیاده و مثل یه تیکه لاستیک هر کاری باهام بکنن دوباره به شکل اولم بر می گردم.

 

۴- کم پیش میاد که عصبانی شم ! نقش مادر ترزا بهم خیلی میاد .می تونم عین ور وره جادو حرف بزنم ولی در عین حال خیلی حرف نمیزنم ! هر موقع رو مود خوبی نباشین می تونین باهام تماس بگیرین -  من معجزه می کنم !!

 

۵- آدم ها رو خیلی دوست دارم.به دوستام به شدت وابسته ام و از بین رفتن رابطه های دوستیم باعث میشه له شم – البته این موضوع خیلی کم پیش میاد چون با چنگ و دندون دوستامو نگه می دارم.

 

۶- شلختم – تمیزی و کثیفی رو نمی فهمم – بد خطم ! هیچ گونه هنری ندارم – هیچ وقت نمی تونم ست لباس بپوشم !! عاشق غذا خوردنم و به محض اینکه گشنم شه دیگه دوست و دشمن نمیشناسم ! 

 

۷- یه دوستی راجع بهم گفته  : "خیلی وقتها چیزایی رو که خودت رد میکنی انجامشون میدی و چیزایی رو که پیشنهاد میکنی انجام نمیدی" قبولش می کنم !

 


 

از اونجاییکه انسان های متعددی اینجا رو نمی خونن بیشتر ازمعرفی کردن بیشتر از دو سه نفر  از عهدم بر نمیاد.اولیش که مسلما دوست مو سیخ سیخیمونه -  دختر مهربونت رو هم  به بازی دعوت می کنم و می دونم که اینجارو می خونه و یه جایی می نویسه ولی نمی دونم کجا !! ساویژه انتخاب بعدیمه چون وبلاگش و دست خطش رو خیلی دوست دارم.

نظرات 6 + ارسال نظر
ملقب به عسل جمعه 15 دی 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://30in.persianblog.com

:-)
خوشبختم !

ساویژه جمعه 15 دی 1385 ساعت 07:25 ب.ظ http://savijhe.persianblog.com

مرسی..خب من یه بار یه جا دیگه نوشتم و حالا باید یه ۵ تاییه دیگه بگم...چشم قربان !!

میترا یکشنبه 17 دی 1385 ساعت 11:52 ب.ظ http://manobaghiye.blogspot.com

چیزهُ من یه وسوسه دارم که تا حالا به طرز اسف باری باهاش مقابله کردم. از نوشتنت بی نهایت خوشم میاد. می شه با پررویی تمام بپرسم که ممکنه یه وقتی از یه آشنای مجازی تبدیل بشم به موجود واقعی؟! می شه در دنیای واقعی دیدت؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:25 ق.ظ

از دعوتت بسیار تا بسیار تا ممنونم *-:

ریزه میزه پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:39 ق.ظ

توو یلدا بازی نوشته بودی از دخترای کمر باریک و ریزه میزه خوشت می یاد.. خواستم تشکر کرده باشم!! :)‌ در ضمن من سر کاری نیستم واقعی ام !!

همین جا آن لاین جمعه 22 دی 1385 ساعت 04:21 ب.ظ

منم بازی!!!!

دعوتت میکنم !‌ هر جا صلاح میدونی بنویس !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد