نشسته بودم بینشون ! گفته بودن ما مواظبشیم - اونی که خوب می فهمه گفته بود نگرانش نباشین اون از عهده خودش بر میاد - 10 تای شما رو حریفه ! واقعیتش اینه که این جور آدما برای من غریبه نیستن ! چی می گن بهشون ؟ بیمار ؟ آسیب دیده اجتماعی ؟؟ دزد ؟ قاتل ؟ معتاد ؟ لات ؟ میشناسمشون !!!! باز دوباره می رسم به حرف خودم که هر نوع اتفاقی تو زندگی هر نوع آدمی می تونه پیش بیاد - برای من و تو و اون نداره !
همه چی خوبه – آروم و مهربون.منم خوبم – آروم و مهربون ! دوست خاصم میگفت حالا وایسا uni ات تموم شده بعد تازه می فهمی زود گذشتن زمان یعنی چی ! راست میگفت – اینطوری هم یکنواختی زندگیم متراژش رفته بالاتر هم سرعت گذر زمان ! فکر کن – دی هم داره تموم میشه ! اصلا باور کردنی نیست ! دوست درازمون همواره بهم می گه حوصلت روز به روز داره کمتر میشه ! آیا دارم پیر میشم ؟ یا افسرده ؟
دلم براتون تنگه ! برا همتون !
کریستینای عزیز.
سلام.راستش وبلاگت یه جوراییه...فضاش با بیشتر وبلاگا خیلی خیلی فرق داره.تبریک می گم.این فضای صمیمی و صادقانه خیلی دوست داشتنیه.یلدا بازیت فوق العاده بود.می دونی چیه من هر جایی نظر می دم یه چیز ادبی یه شعری یه چرت و پرتی میگم.اما اعتراف می کنم که اینجا رو دیگه کم آوردم.
شاد باشی عزیزم.
امضا:یک ناشناس
می ۲ !
عطسه میکنیم!!!