.

.

Unforgiven

 

تا حالا شده بین خودت و یه موجود دیگه نتونی انتخاب کنی ؟؟!

 

دوست خیلی خیلی خونسردمون میگه وقتی یه چیزی تو فکر آدم ایجاد شه -  یا در واقع اگه چیزی رو باور کنیم -  از بین بردنشو عوض کردنشو پاک کردنش کار آسونی نیست ! راست میگه !

 

یه لقمه گنده ! یه لقمه گنده برداشتم -  نگران نیستم ولی فکرم مشغوله.بهش گفتم اگه از این یکی رد شدم موندنیم اگه نه – رفتنی ! گفت دیوونم نکن !!

 

برخلاف همه تصوراتم -  شادم و سرخوش ! هیجان زده و مشعوف و همواره نیشم تا بناگوشم از یادآوری بناگوشش باز میشه !

 

جالبه که هر کاری دلشون می خواد دارن باهامون میکنن ! ما هم که کاری بلد نیستیم غیر از گشاد تر کردن !! بعد از قرنی تازه داشتیم با رنگ سبزشون کنار میومدیم اما باز هم مجبوریم -  به جرم زندگی کردن -  فاصله هزار فرسنگی رو باهاشون رعایت کنیم ! به قولش -  دشمن ما نیستیم – دشمن شمایید !  حرومزاده هم شمایین !

 


 

 

 

What I've felt
What I've known
Never shined through in what I've shown
Never be
Never see
Won't see what might have been

What I've felt
What I've known
Never shined through in what I've shown
Never free
Never me
So I dub thee Unforgiven

 

نظرات 3 + ارسال نظر
someone دوشنبه 24 اردیبهشت 1386 ساعت 11:21 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام .
وقتی این جمله را با خونسردی خوندمدیدم آره راست می گه ....
در مورد رنگ سبز هم حق با شماست .....
ــــــــــــــــــــ
زیبا و روان می نویسی
امیدوارم موفق بشی

savijhe سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1386 ساعت 02:33 ب.ظ http://savijhe.persianblog.com

nafahmidam kolan chi shod...
ولی کلا خوشحال میشم اگه همونقدر که گفتی حالت خوب باشه و نیشت تا بنا گوش بازخانومی..

دخترک سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1386 ساعت 05:24 ب.ظ

جمله آخر منو یاد نا امنی می ندازه که جدیدا گریبانگیرمون شده.. از این وضع متنفرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد