متنفرم ، از همه چیز و همه کس متنفرم .
از خودم متنفرم ،
از این وضعیت ساسپند شده متنفرم ،
از زندگی ماشینی بی تفریحم متنفرم ،
از ساعت 7 صبح تا 10 شب کار کردنم متنفرم ،
از شرکت سعادت آباد با یوزرهای پفیوزشون متنفرم ،
از پسر حاجی های پولدار متنفرم ،
از استاد زبانم که عاشقش بودم متنفرم ،
از همه همکارام که عاشقم می شن یهو متنفرم ،
از طرز نگاه کردن آدما بهم متنفرم ،
از قضاوتهای چرت متنفرم ،
از آدمایی که ادعان متنفرم ،
از تویی که رفتارت با همه و من یکیه متنفرم ،
از تویی که با این همه بدی که در حقت کردم داری بیشترین خوبی رو در حقم میکنی بدون اینکه به روم بیاری هم متنفرم ،
از شرایط موجود متنفرم ،
از تویی که آروم نشستی هم متنفرم ،
از تویی که غوغا می کنی هم متنفرم ،
از امتحان آیلتس متنفرم ،
از استقلال متنفرم ،
از حساب بانکیم که پر میشه و صورتم که هر روز پر جوش تر متنفرم ،
از گرما و آفتاب متنفرم ،
از مرگ های پی در پی ای که پیش میاد متنفرم ،
از بی توجهی احمقانت متنفرم ،
از اینکه نیست متنفرم ،
از بودنش متنفرم ،
از گریه متنفرم،
از ضعف متنفرم،
از لینوکس متنفرم ،
از سرور و بک آپ و ناول هم متنفرم ،
از پروژه پشت پروژه متنفرم ،
از هر نقطه ای که من و یاد تو بندازه متنفرم ،
از این که حتی یه خط می تونه من و تا آخر شب داون کنه متنفرم ،
از خودم متنفرم. از خودم متنفرم.
حالم بده ، خوب هم نمی شم ، الان ماهاست وضع بدتر و بدتر میشه و من هر کاری میکنم نمی تونم باش کنار بیام، شصتاتون رو حواله من کنید و بخندین ،لذت ببرین که من حالم بده .خیلی بد
منم از امتحانای پشت هم که بالاخره تموم شد متنفرم !
کم کن این کار ساعت ۷ تا ۱۰ رو خوب !!
مگه آزار داری