.

.

The 7th

نشد که بشه، نشد که دو تایی اونجایی باشیم که من آرزوشو دارم که یه روز با هم باشیم ولی همون یه مدت هم با فکرش که اگه بشه چی میشه خوش بودیم (:

چقدر خوب شد که حرف زدیم امشب، امسال هم کمتر از پارسال حس تولد دارم الان سالهاست که تولد ینی تو باشی ، ینی باهم باشیم، ینی باهم خوشحالی کنیم و جشن بگیریم سخته برام اینجا با آدمهایی که دورن غریبن دوست نیستن؛ تو نیستن!

حیفه که امسال اون دراز لاغر هم نیست و تو قراره سرتاسر روز رو استراحت مطلق کنی و سریال ببینی  کاش من بودم کاش شنبه ی پیش اومده بودم کاش!

کاش تو اومده بودی 

کاش یه روزی باز هم شمع کیک مشترکی رو فوت کنیم

مثل همه ی 7 سال گذشته امیدوارم عاشق تر با آرامش تر و شادتر زندگی کنی


یک عالمه می بوسمت و یک عالمه دوست دارم

پیش به سوی یه بیست و اندی سالِ هیجان انگیز


نظرات 1 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 10:53 ب.ظ

نشد که بشه و این یکی رو هم باهم پشت سر بذاریم.ولی همین قدر که میدونم تویی هستی که میتونم بگم تولدمون حس خوبی بهم میده.امیدوارم که بعدی هارو مثل قبلی ها - گرم تر و نزدیک تر و صمیمی تر - با هم فوت کنیم.

تولدت مبارک عزیز همتای من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد