این ور قضیه ...
نخل های منظم :
دیگه جیش ندارم ! می دونی - اینقدر زور گذشت که باورم نمیشه.درست هفته پیش این موقع باهم داشتیم جیغ جیغ می کردیم ! زود گذشت ولی پر و پیمون !
پرواز های خارجی - قد تو - دوست با نمکمون ! - کفش های پاشنه بلندت - خانم محترم بررسی کننده - صندلی های گرد - بویینگ و توپولف و ملخ دار - درهای اضطراری - بال های هواپیما - شتاب - گرما ! لیدیز اند جنتلمن ..... !!! 33 درجه - شرجی و گرم تر و شرجی و شرجی و لطیف ! آقای چیچی ور و کفشهای دوست مهربونمون و کبریت - بالا و پایین و من ! تویوتا و صندل و مهدی عماد - موج و شن و آهک !! صبح زنده داری من و بابای محترممون و جیر جیر تخت !!!! سوسیس و تخم مرغ و اورنج جوس ات ! آفتاب و جت اسکی و لباسای خیس ! اسکیت و اسپاگتی و مسلما لازانیا ! دوچرخه و کباب ماهی ! قسمت مورد علاقه شما : Banana ! دوش و کارتینگ - جت اسکی و غواصی و کنتاکی و ساک ! فرودگاه و گیت خروجی پرواز های خارجی ...
گرچه کمرت دهنتو صاف کرد - گرچه عینک ارمانی اش رو به مرجان های ته آب هدیه کرد ! گرچه پای چشمش یه کبودی عظیم کاشتم – گرچه حوصلش از همراهی ما سر می رفت - گرچه شرطم رو با سه تا دور در جا باختم - گرچه کنتاکیش مزخرف بود - گرچه هوا جهنم بود گرچه ... ولی با این حال هیچ کدوم از اینا نتونست مارو از خرکیفی و خوش گذرونی در حد مرگ بندازه ! هیچ کدوم از انا نتونست باعث شه که اونی که خوب می فهمه حتی برای یه لحظه بی حوصله بشه و هیچ کدوم نتونست باعث شه تا دوست خیلی خیلی منطقیمون جلوتر از ما از در رد شه و هیچ کدوم نتونست دندونای مرتبتو از نمایش بندازه !!!!!!!!
هنوز هم نتونستم بالا و پایین رو تفکیک کنم و همچنان تو تخیلات خودم بالا ام و دارم میام پایین - ولی هر موقع که می فهمم توهم زدم - مزه لذیذ خنده های شما موقعی که منو تو راه پله های پشت بوم گیر میووردین میاد زیر دندونام و کلهم غرق لذت میشم ! باورت نمیشه ولی هیچ صدایی قوی تر از جیر جیر تختم به گوشم نمیرسه !
اون ور قضیه ....
Shit :
پیش میاد ! همیشه و همه جا امکانش هست که پیش بیاد ! تو این چند روز پایانی و درست در آستانه ورود به سومیش - اتفاق نا خوشایندی افتاد و یه چیزی این وسطا شکست و یکی له شد و یکی خورد ! خلاصه که تار ور مار شدیم ! سعی کردیم حرومش نکنیم و تا جایی که جا داشت خندیدیم و نیشای بازمونو به همه نشون دادیم ولی همه این ها هم نتونست جلوی اشکامو - کنار پنجره جمع و جور بویینگ ملخ دار بگیره !
امروز ....
دوم مهر ماه 84 :
سالگردمونه.سالگرد بی موقع ! خیلی دلم می خواست می تونستم بندازمش هفته بعد !!!!! سعی می کنیم جمعش کنیم- هر دو - با تمام تلاشمون.سعی میکنیم همدیگرو محکوم نکنیم.می دونی - نه از این ور بوم افتادیم نه از اون ور - منتها خودمونو زدیم به آب و آتیش که از لای نرده ها رد شیم - منتها نه تنها رد نشدیم - بلکه گیر کردیم . حالا موندم بین این ور بوم و اون ور بوم و راه پله ها ! نمیدونم - نمی دونه که باید پله ها رو برگردیم پایین یا همون بالا بمونیم و آفتاب بگیریم.نمی دونم - نمی دونه که این همه پله ای که با زحمت پیموده شده رو می شه به آسونی بی خیال شد یا نه - باید به خاطر این همه زحمتی که کشیده شده همون جا موند !!
زمان خوبی برای سالگرد نبود ! حتی sms مهربون سر صبح تو هم نتونست جو رو کمی رمانتیک بکنه .
این نیز می گذرد ! به هز حال ما دوساله شدیم و دوسالگیمون رو جشن گرفتیم . خوشحالم که دارمش و خوشحال تر که عاشقم !!!
فردا ...
Do While (True) :
زندگی مورچه ایمون آغاز شده و مسلما بدون وقفه ادامه پیدا خواهد کرد !
پی نوشت خاص : واقعا دنیام بدونش مزخرفه ! هیچ کسی نمی تونه مثل اونی که خوب می فهمه از خودش بگذره برای من و کوچولوی عاقلمون !!!!
قد من! کسی در مورد قد من چیزی گفت ؟
آقای چیچی ور نه! هنرور!
من دلم می خواد جیش دار باشم همچنان! من زندگی مورچه ای یا سگی نمی خواد من موز می خوام و جت اسکی و شیشلیک . من دلم آبهای آزاد شور می خواد.
الهی شکر...