.

.

 

بین این همه غریبه

 تو به آشنا می مونی

 حرفای تلخی که دارم

 من نگفته تو می دونی !

 

پشت یه پیکان عهد دقیانوس ( از نوع سیستم بسته ) نوشته بود : " جلو نیا - هلاک میشی " !!!! پشت ماشین - تمامی قسمت هایی که میشد واژه منتها علیه رو بهش نسبت داد - اثرات جور واجور ماشین هایی بود که نتونسته بودن خودشونو کنترل کنن و با سر رفته بودن یه جاش.درب و داغون بود - انواع مدل فرو رفتگی ها رو که نشونه میزان ضربات و فشار های مختلف بود رو میشد دید - قدیمی و جدید ! یه جورایی انگار هر کی رد شده بود و جمله رو خونده بود به یه جاش بر خورده بود و انگشت کپله رو هوا کرده بود و کاملا به طور اتفاقی - سر چراغ قرمز کوبیده بود بهش - بعدشم تو دلش گفته بود زرت و پرت اضافه به شما نیومده ! والا !

یه نتیجه میگیرم - همیشه خوبه آدم قدر هیکل خودش حرف بزنه - نه بیشتر.

یکی دیگم میگیرم - همیشه همه چی اونجوری که آدم میخواد پیش نمیره - حتی اگه یه عالمه زور بزنی که همون جوری پیش بره - پس زوراتو بیخودی هدر نکن.

یکی دیگم میگیرم - همیشه یکی هست که با انگشت کپله هوا شده آمادست تا حال ـ آدمو بگیره - پس خیلی خوشحال نباش !

آخریشم اینکه اگه دیدی یکی زیادی حرف میزنه - شک نکن - جفت پا برو تو حلقش !  

 

۲ روز قبل از ۲۲ امین سال تولد جسمانیم اولین تولد معنویم رو جشن گرفتند

با ۳ تا شمع : آرامش؛ صلح؛ عشق؛

عزیزترین تولدت مبارک.boooooooooos

 

۱- اونی که خوب میفهمه بهم گفت : داری بزرگ میشی اما چه سخت ! گفت نذار فکر خرابت فکر یکی دیگرو خراب کنه - نشو مثل بقیه که وقتی دردشون میگیره همه رو میدردونن !

۲- میگن فصل سرما فصل جفت گیری گربه هاست . اگه یه خورده گوشاتو تیز کنی - آخر شب - موقعی که داری میری واسه زیارت پادشاه های رده های مختلف - میتونی صدای جیغ و داد و عربده گربه های وقت شناس رو بشنوی‌‌ !  دست خودشون که نیست.ما که مثلا آدمیم وقتی فشار بهمون میاد - جیغ و داد را میندازیم - چه برسه به گربه های نازنین !

۳- فیل !

۴- فیلم خوب - همیشه قابلیت ایجاد تحولات داره.تعادل ؟ بد در کنار خوب !!!

۵- روزها گر رفت گو رو باک نیست                

                                           تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

۶- ...همدم...          برای مرگ این قصه کسی گریه نخواهد کرد.   تو هم نکن !

۷-  امروز ۱:۳۰ به افتخار خودم و فقط خودم تمام اتوبان های تهران رو دور زدم.لذت بردم و خودم رو سورپریز کردم ! والا ! خودم و خودم و خودم ! حتی تیتانیم هم رحم نکرد !

۸- من تو wait state ام ! منتظر یه حادثه که از این وضعیت شخمی بیام بیرون.یه تکون میخوام وگرنه میفتم ! فکر خراب همه چیو به گا میده.فکرم خیلی خرابه !

۹- بازم میگم - خیلی خوشحالم که تو رو دارم !‌

۱۰- جات خیلی خیلی خیلی خالیه !‌ ------------------  آخر قصمونو تو میدونی - تو میدونستی !


 

ته نوشت : برا خودمون یه عالمه آرزوهای خوب میکنم.۱۲ نشده آرزو کن !!!!!

 

 

میگه وقتی تاریکه - جا نزن - یه شمع روشن کن ! میگم  اگه شمع نبود چی ؟  جوابی نداره بهم بده !

میگه اگه دوست داره تو جهنم باشه - من آتیش رو براش داغتر میکنم !   خوب میگه - خودش میخواد دیگه.

میگه در قبال بد نباید خوب بود - اگه خوب باشی - یعنی مشکل داری - یعنی نرمال نیستی‌ !!!   خوب میفهمه !

میگه بحث کردن بی نتیجه کار مزخرفیه.چه کاریه - کرم داری ؟   لابد دارم دیگه !

میگه خیلی خیلی بیشتر از اینا بهم شک داشته !    لابد حق داشته - نه ؟!

میگه همه چیو میدونه.    چرا میدونه ؟ کی بهش گفته ؟!

میگه خوبه - عالیه - توپه - ساده است !!    مگه بقیه راه راه به نظر میرسن ؟

میگه خیلی خوبه که نترسیدی - نگرخیدی.   من گفتم نترسیدم ؟؟؟

میگه من به تو افتخار میکنم !   به چی ؟ برای چی ؟ من نمیکنم !

میگه من که هیچ ازش خوشم نمیومد.   من چی ؟ منم خوشم نمیومد ؟

 

نیش باز و روی خوش و برخورد گرم و پر انرژی و پر حرفیو ...   من هنوز هم ادامه دارم ! والا ! باید برا همه شنیده ها و دیده هام توجیه پیدا کنم. به دست تکون دادنای مستمرتون همچنان ادامه بدید - من هنوز تعادلمو حفظ کردم !

تو یه سایه بودی - یه سایه ناب !

 

والا من خیلی علاقه مندم به داشتن " تعهد اخلاقی " ولی شرایطش نیست !‌ اسمش چیه ؟ هرز پریدن ؟؟

 کجایی م.. م... خانوم که ببینی گربه باز زده تو خط خطیای اخلاقیش.سخته والا ! چه جوری میشه یه آدمی باشه که تو یه عالمه از وقتت رو باهاش پر کنی ولی کلهم یه حرف قشنگ هم بهت نزنه ؟ من عادت ندارم ! از تیتانیم پر حرف جنجالی که بگذریم میرسیم به تو - که هر دومون قابلیت اینو داریم که از سر صبح تا ته صبح فک بزنیم و انواع مدل بحث های فلسفی رو به نتایج مثبت برسونیم - بحثایی که باباتم نتونسته به نتیجه برسونتشون ! از تو که بگذریم میرسیم به تو که اکثر اوقات حرف زیاد داریم برا زدن البته اگر سعی نکنیم حرفای همو نفهمیم ! از تو هم که بگذریم میرسیم به هیچکس ! تو این دور و وریای نزدیکم هیچوقت کسی نبوده که هیچی برا گفتن نداشته باشه - چمیدونم -  یه جورایی نتونیم " تبادل افکار " کنیم - کسی که من هیچوقت نتونم راجع به چیزی غیر از هجویات باهاش صحبت کنم.ولی الان ...

جفتمون زر زدیم که این جور چیزایی که کم ـ رو میشه جاهای دیگه پر کرد - زر زدیم - من آدمش نیستم ! از عهده من بر نمیاد جای دیگه دنبال کمبودا بگردم.ارزشام له میشه.همین الانشم به اندازه کافی رو خودمو ارزشام را رفتم.هرز پریدن کار من نیست ! یه سری چیزا هست که نیازی ندارم کسی باشه و این جور چیزا رو دو دستی تقدیمم کنه ولی یه سری چیزا هم هست که برام حیاتیه - که در حال حاضر نیست که نیست که نیست و طرف اصلا و ابدا تواناییشو نداره که حتی بهشون فکر کنه ! باز باید برم سراغ قابلیتام و یه نمونه دیگه ازش استخراج کنم که به کارم بیاد و مشکلای شخمیم رو حل کنه.بلکم درگیریام با خودم کمتر شه.

راستی - به یه نتیجه حکیمانه هم جدیدا رسیدم : یه چیزی رو یا باید تمام و کمال خواست و به دست اورد یا اینکه کلا باید بیخیالش شد ! نصفه نیمه خواستن و داشتن و قانع بودن و ... این جور چیزا هم یه جور" خود گول مالیه " و آخرش هم به گا رفتنه.اشتباهه ! موافقی ؟