.

.

Is Love 
what u thought,  when u first began, yeah
U got, what u want, u can hardly stand it, though
 by now u know it's not going to stop

it's not going to stop
it's not going to stop
till u wise up

U're sure, there's a cure
and u have finally found it
u think, one drink, will shrink u till
u're underground and living down
but it's not going to stop

it's not going to stop
it's not going to stop
till u wise up

Prepare a list for what u need
before u sign away the deed
cause it's not going to stop

it's not going to stop
it's not going to stop
till u wise up

No, it's not going to stop
till u wise up
so just give up





"Magnolia"

یه عالمه بازگیل زرد و صورتی دارم که همش پر محبت و علاقست و من به تعدادشون غصه دارم ! باز این واقع بینی مضحک شد سر خط دردسر ! باز نتونستم براش یه سناریو بنویسم و خودمو کوبیدم تو داستان که همه چیو به طور زنده ببینم و همه حدسا و فکرامو ثابت کنم.

راضیم نمیکنه !!!! دوست بیش از حد منطقیمون پارسال ازم پرسید چرا ؟ گفتم راضیم نمیکنه . براش توضیح دادم - ولی آخرش عاقل اندر سفیه نیگام کرد و گفت من درکت نمیکنم ! نمیفهمم یعنی چی !!!! شک کردم به خودم ! یعنی اشتباه میکنم ؟ بسمه ؟؟؟ تو گفتی کمه - ولی من نمیفهمم کمه یعنی چی - شاید باید میگفتی بس نیست !! الان باز هم سر حرفم هستم - راضیم نمیکنه ! همه کار میکنه برا بهترین بودن ولی .....

اینا بهانست - نوش داروی بعد از مرگ گربست.الان دیگه کاری نمیشه کرد.عادت ندارم وقتی یه راهیو میرم پلای پشت سرمو خراب کنم - ولی این دفعه قرار نبود پلی پشت سرم باشه که بخوام نگهش دارم یا خرابش کنم.راهم بی برگشته ! به خاطر همینم بود که گرگیجه گرفته بودم و نمیتونستم تصمیم بگیرم.می دونستم که قصدم اینه که اینوری برم که همه ندیده هامو ببینم و همه فکرا و دلیلا و توجیهامو محکم کنم ولی بی برگشت بودنش .... 

کودک خانواده امروز یهو - بی مقدمه ازم پرسید پشیمونی ؟ شوکه شدم ! این چرا باید چنین چیزی می پرسید ؟ بهش گفتم پشیمون نیستم.واقعا هم پشیمون نیستم !!! دوسش دارم - خیلی زیاد و یک عالمه بهش بدهکارم ! همه بدهی هامو میدم - هر چی این مدت خواسته و نداشته رو بهش میدم ! شاید این تنها کار مثبتیه که تو تمام عمرم انجام میدم ! راضیم از اینکه میبینم به چیزی که میخواسته رسیده ! اینقدر عزیز و دوست داشتنیه که حتی نمیتونم یه لحظه ناراحتش کنم !  از سر ترحم و این حرفا نیست - شخص خودشه که باعث میشه بهش فکر کنم.میخوام همه چی باهاش ایده آل باشه - چون ارزششو داره - به خاطر همینه که این همه به زیر و بمش فکر میکنم - برام مهمه  !

هنوز خیلی وقت دارم - میتونم با خودم کنار بیام.اون که فعلا هر چی میخواد رو داره - قول میدم کم براش نذارم.برام خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه ! آدم پر توقعی نیستم ولی همینی هم که هست رو کم میکنم.سخته ولی به هر حال گهیه که خودم خوردم - به تنهایی - با ملاقه - دو لپی !!!!




فسقلی - مرسی برا همه نمک نشناسیات و گیرای تخمی و قهر های شخمی و بی صفتیت که باعث شد به پدیده وبلاگ نویسی رو بیارم !!! همیشه به یادت میمونم و سر فرصت حتما حضوری ازت تشکر میکنم.


گربه ها نمی تونن رو یه خط صاف راه برن  ... !

از خط صاف اومدم بیرون ! راهم و عوض کردم.این بار به یه شیوه جدید پا گذاشتم تو یه راه جدید ! یه جوری خودمو سورپریز کردم که یه چند وقتی طول میکشه تا از شوک بیام بیرون !  
البته اینم بگم که شوکش خیلی خیلی لذت بخشه ! جالبه و فوق العاده انگیزه بر انگیز !!!!!
هنوز نیشم بازه ! کودک خانواده اینقدر با انرژی میگه : « مگه من چند تا گربه دارم ؟ » که خودم به خودم حسودیم میشه ( سه نقطه دی ! )
میخوام سعی کنم همه حسای خوب رو تجربه کنم ( البته به محض این که از شوک بیام بیرون ) یه عالمه وقت دارم برا یه عالمه حسای دوست داشتنی ! عجله ندارم ! همه چی سر فرصت - به جاش - حول نیستم - حرص هم نمی زنم !
بر خلاف خیلی از تصوراتمون - م... م... خانوم -  این کودک خانواده امروز اصلا لوس نبود ! نمی دونم چه جوریاست که نمی تونیم بفهمیم ذاتش کدوم مدلیه - وقت زیاده !
شاید جالب باشه که یکی اینقدر آدمو دوست داشته باشه ! خنده داره !!! چه کیفی داره میکنه الان !!! به اندازه ۳ سال خوشه ! فضاست ! سرعت چتش رفته بالا ! تا حالا اینقدر شاد ندیده بودمش - فکر کنم خودشم خودشو اینجوری ندیده !
حس خوبی دارم.آروم - راحت - خوش - شاد.امروز رو به خاطر این ارامشم و به خاطر این کودک شاد یادم نگه می دارم ! امیدوارم که همین جوری بمونه ! دلم نمیخواد از دست بدمش - به هیچ وجه ! خودش که گفته با لباس سفید اومده - با لباس سفیدم میره !!!!


قرار بود از امروز برم زیر کتابا - ولی ..... من امروز جشنم ! تعطیلم.اگه بدونی چقدر شاده ....!!


یه ریتم آروم و ملایم برا یه ذهن درگیر و خط خطی لازمه !
پدر گرامی همیشه وقتی یه کار کوچیک داره که میمونه تو صف انتظاره  - میگه این شنبه حتما انجامش میدم - این شنبه ها اینقدر میان و میرن و کار رو انجام نمیده که دیگه به فراموشی سپرده میشه.شده داستان من ! از این شنبه قراره برم زیر کتابا - ولی به قول فسقلی - این کارا به رنگ چشام نمیاد .
امروزم گذشت ! رفتم و گفتم و خندیدم و رقصیدم و چشم چرونی کردم و اومدم خونه ! مسخره است  - این همه وقت گذاشتم برا تدارکاتش و ... تموم شد و رفت ! همیشه وقتی برا یه چیزی وقت میذاری و انرژی مصرف میکنی میپره ؟؟ والا !


م.. م.. خانوم - من هنوز از جو نیومدم بیرون.یعنی هنوز همه حس هام به قوت خودش باقیه ! داستان چیه ؟؟ یه جورایی پای قسمت داره میاد وسط !!! مشکوکه.

بین حسرت و عذاب وجدان کدومو انتخاب کنم ؟؟؟

باز مثل همیشه - من کمک خواستم و هیچکس نیست ( غیر از تو ) - این یکی که چپیده لا خاندان شوهر - اون یکیم که از این ور خونه اسباب کشی کرده اونور و دستش بنده ! من موندمو خسرو و مجنون و فرهاد !! ااینقده بدم میاد از این کارا که مثل این شکست خورده ها بشینم و به این جور چیزا فکر کنم که نگو ! ولی انگاری فعلا این تنها کاریه که بلدم بکنم ( به غیر از یه سری کارا ! ) . نمیشه من نظر ندم ؟ نمیشه منو بذارین کنار - همه کارارو بکنین بعد فقط نتیجشو به من بگین ؟ والا !


به قول دوست خونسردمون از اینکه با شما دوستم خیلی خیلی خوشحالم ! اونم بعد از سفر به اون دور دورا به این نتیجه رسیده بود . من که هنوز خرکیفم ! به خصوص اینکه تو کوچولوی دوست داشتنی بامزه هم فول آف انرژی بودی . من جای همه آدمایی که دوستای به این خوبی ندارن حسرت میخورم !





ته نوشت :
                                    از لبه بامی که پریدیم - پریدیم

کم کم دارم دیوونه میشم ! یکی جلو منو بگیره . یه فکر مزخرف تو کلمه که داره کوچولو کوچولو گاز میزنتم - یه فکری که با تمام اعتقاداتم و ارزشامو حرفامو ادعاهام مغایرت داره اونم این هوا...... !!!
دلم نمیخواد بهش فکر کنم چون حتی فکر کردن بهش باعث میشه از خودم متنفر شم ! حالم بهم میخوره از کثافت بودن خودم ! یکی جلو منو بگیره - چه جوری میشه جلو پیشرویشو گرفت ؟ نمیخوام خودمو خراب کنم - نه اینکه پیش کسی خراب شم - فقط نمی خوام پیش خودم خراب شم.نمی خوام مدتها به اینکه چقدر پستم فکر کنم.این فکر اوج پستیه - حتی اگه همه احساسایی که خرجش میکنم ناب ناب باشه - که هنوز نمی دونم نابه یا نه !

م.. م.. خانوم - ازم توضیح نخواه ! بخون و بگذر . بذار به موقعش راجع بهش صحبت کنم.الان نه !